کد مطلب:286611 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:295

بیان حاجی نوری در توجیه حدیث
مرحوم نوری می فرماید: مؤلف گوید: در نسخه فارسی تاریخ قم و در نسخه عربی آن، كه عالم جلیل آقا محمد علی كرمانشاهی، مختصر این قصه را از آن نقل كرده در حواشی رجال میر مصطفی در باب حسن، تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنی نود و سه بعد از دویست [1] نقل كرده است، و ظاهرا بر ناسخ مشتبه شده، و اصل سبعین بوده كه به معنی هفتاد است، زیرا كه وفات شیخ صدوق پیش از نود است.

نگارنده گوید: بر این حدیث اشكالاتی وارد شده كه مهمترین آنها از این قرار است:

1 - در تاریخ قم این خبر یافت نمی شود.

پاسخ این ایراد واضح است، زیرا چنانچه گفته شد، اصل عربی تاریخ و پانزده باب از ترجمه آن به كلّی مفقود شده است. بنابراین، این مطلب را به طور كلّی نفی نمودن، صحیح نیست. در نهایت آنچه می توان گفت این است كه این خبر، در آن قسمت از كتاب كه موجود است، مشهود نمی باشد.

2 - اساسا صدوق كتابی به نام مونس الحزین نداشته است، بنابراین، این خبر واهی و از مجعولات دروغ پردازان است.

جواب این اشكال بعدا مذكور می گردد.

3 - تاریخ وقوع حكایت حسن بن مثله جمكرانی مطابق با سال (393) قمری است، در حالی كه راوی خبر (شیخ صدوق) در سال (381) وفات یافته است. بر این اساس شیخ صدوق بعد از دوازده سال از مرگش ناقل خبر و راوی اثر گردیده است.

حاجی نوری از این اشكال این طور پاسخ می دهد كه: در نسخه عربی، سبعین (هفتاد) به تسعین (نود) تحریف گردیده است (و این گونه تحریفات در كتابها بسیار است).


[1] در نسخه چاپي انتشارات اسلاميّه و نسخه اي كه مرحوم نهاوندي در كتاب العبقري الحسان از آن استفاده كرده است، تاريخ قصه 293است، در اين نسخه براي پيشگيري از تحريف لفظ دويست به حروف نوشته شده است. ولي در كتاب هاي ديگرِ مؤلف سال 393مذكور است و اين تاريخ با سال فوت صدوق سازگار نيست و محتاج به توجيه است و امّا تاريخ 293مربوط مي شود به قبل از تولد صدوق و اخبار ايشان از زمان گذشته ايرادي ندارد.